مث یه گاو !

گاونوشت های مرتضا نیک به اضافه ی نهاد

مث یه گاو !

گاونوشت های مرتضا نیک به اضافه ی نهاد

قسمت نهم


Ali Shahali-Iran/June,02,2012


گاوگولیا و مرخصی آقای شلغمکار!

روی گاو نوشت : در قسمت قبل خواندید که گاوگولیا در مسیر کاخ با موجودی که بعد می فهمد آدمیزاد است مواجه می شود ، موجود مذکور خودش را شلغمکار معرفی می کند ،  و اما ادامه ی ماجرا.

این قسمت مثبت هجده می باشد و صرفا جهت بررسی یک مسئله ی آسیب شناسانه به رشته ی تحریر در آمده ، گفته باشم !


حوالی کاخ . بزرگراه گاوگلاب بانوی فقید


گاوگولیا که از شلغمکار خوشش آمده از او دعوت می کند زیر درخت بنشینند با هم گپ بزنند ، شلغمکار که چندان مایل نیست با گاوها نشست و برخاست داشته باشد دنبال راهی می گردد که از شرش خلاص شود.

شلغمکار : شما اینوارا توالت دارید؟

گاوگولیا مکث طولانی می کند ، اطرافش را نگاه می کند.

گاوگولیا : یعنی چی ؟

شلغمکار : دابلیو سی ، دستشویی ؟

گاوگولیا : گیاهه؟

شلغمکار عرق سردی می کند.

شلغمکار : نه ! یه جایی که میرن توش و خودشونو تخلیه می کنن !

گاوگولیا : چیو ؟

شلغمکار : اضافه چیزایی رو که می خورن !

تلاش می کند عصبی نشود.

گاوگولیا : می شه نشونش بدی ؟

شلغمکار : چیو ؟

گاوگولیا : همین کارو !

شلغمکار تاب نمی آورد خودش را جمع و جور می کند دکمه کتش را می بندد.

شلغمکار : اما من یک مدیر عالی رتبه ام.

گاوگولیا : یعنی مدیر عالی رتبه تخلیه نمی کنه ؟

شلغمکار: می کنه ! اما نه جلوی یه گاو !

گاوگولیا : یعنی جلوی خودتون می تونین ؟

شلغمکار : نه ! می ریم تو یه جای بسته که ما رو نبیین " فریاد می زند " : بعد می ریــــنیم !

گاوگولیا : اینم مث تخلیه ست ؟

شلغمکار : چی ؟

گاوگولیا : ریدن ؟

شلغمکار : نه همونه ، مث کاریه که تو داری روی شخصیت مهمی مثل من می کنی!

گاوگولیا متعجب اما خونسرد می گوید : من ؟ من که چیزی تخلیه نکردم


شلغمکار به سمت اتومبیلش می رود ، اگر کارد بزنید خونش در نمی آید ، توی جیبش دنبال سوئیچ می گردد، پیدایش نمی کند.

گاوگولیا : یعنی میشه روی هم تخلیه کرد ؟

شلغمکار : بعله !

گاوگولیا : یعنی شمام تا حالا روی کسی تخلیه کردید ؟ یعنی توی دفترت یا  روی کارمندات یا بقیه ...

شلغمکار سعی می کند ذهن گاوگولیا را منحرف کند : یه سوال دارم.

شماها کارتون اینجا چیه ؟

گاوگولیا :می خوریم.

شلغمکار : فقط ؟

گاوگولیا : قدم می زنیم.

شلغمکار : خب دیگه ؟

گاوگولیا : می خوابیم.

شلغمکار : خب این کارها رو ما هم می کنیم.

گاوگولیا : یعنی شما هم ممکنه گاو باشید ؟

شلغمکار آه بلندی می کشد : با من درست صحبت کنید آقای محترم !

گاوگولیا : آقای محترم ؟ اما من یه گاوم !

شلغمکار : حالا هرچی ! خواستم بگم خوردن و خوابیدن و قدم زدن که ما هم انجام می دیم ، شغلتون چیه ؟

گاوگولیا : میخوریم فقط !

شلغمکار : خب ما هم می خوریم عرض کردم خدمتتون که !

گاوگولیا : خب گاهی هم میان شریمونو می دوشن می برن سرزمین های دور !

شلغمکار : چقد بهتون پول میدن ؟

گاوگولیا : شما مگه شیر کسی رو می دوشین پول می دین ؟

شلغمکار مکث می کند دستمال سفیدی از جیبش بیرون می کشد و عرق روی پیشانی اش را خشک می کند.

شلغمکار : ببینم اینجا مرکز پلیسش کجاست ؟

گاوگولیا : پلیس ؟ ما اینجا یه پل داریم که اونم پلی ست در مرکز گاشکستان بنام پل شاخدارشکسته !


ادامه دارد ...


 

زیرپای گاو نوشت : هم اکنون در فیلمپخشانه های گاشکستان فیلم " چرٌتم می آد " در حال اکران است ، اهالی گاشکستان به خاطر نام فیلم از این اثر استقبال زیادی کرده اند ، گفته می شود نشخار ینجه و تنقلات در فیلمپخشخانه آزاد است ، کارگردان این فیلم "غذا عطاری" است.

 

 

  

نظرات 5 + ارسال نظر
س ا ر ه جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ق.ظ http://dide-koor.blogfa.com

:))))) به قول آقو همساده له له شدم :))) خوشم میاد کم نمیاره! طرف رو رسمن قهوه ای کرد :))))


اهم

مانـا جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:26 ب.ظ

ها ها ها!!
فوق العاده بوووود!
خیلی خیلی پیشرفت داشته مث یه گاو!

محسن جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:03 ب.ظ

گاو خنگ

ادریس شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:20 ب.ظ

عاااااالی بوووووود

Mehdi شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:16 ب.ظ

بی چاره گاو که گیر آدم ها افتاده :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد